مبانی نظری و پیشینه تحقیق خلاقیت کارکنان


مبانی نظری و پیشینه تحقیق خلاقیت کارکنان

 

 

 

 

شرح مختصر:

خلاقیت کارکنان

ضرورت خلاقيت :

خلاقيت در سراسر تاريخ بشر حائز اهميت بسياري بوده ولي امروزه دلايل اهميت آن به طور قابل ملاحظه اي متفاوت از گذشته است. درگذشته خلاقيت دانشي جامع به شمار نمي رفت بلكه اساسا” با تلاش و رياضت افراد خلاق و سرانجام به صورت نوعي الهام و به گونه اي تصادفي به نتيجه نهايي مي رسيد. تقريبا” از50 سال گذشته تا به امروز خلاقيت از حالت تصادفي خارج شده است و افراد مي توانند به گونه اي سنجيده و روشمند به خلق ابداعات، اختراعات و اكتشافات نايل آيند. به عبارت ديگر خلاقيت طي نيم قرن گذشته به صورت يك رشته علمي گسترده درآمده و آموزش پژوهشي و توسعه در مقياسي وسيع در آن رو به گسترش بوده است. تغييرات پرشتاب در زمينه هاي اقتصادي، اجتماعي، فني و فناورانه و … از راههايي كه خود نتيجه خلاقيت و نوآوريهاي اين عصر است و از سويي برخورد با چنين تحولاتي، خود مستلزم خلاقيت و نوآوري است؛ به همين دليل امروزه خلاقيت نه صرفا” يك دانش تجملي، يك نياز يا يك ضرورت بلكه براي تمامي جوامع بشري شرط بقاست. امروزه بيش از 90درصد دانشمندان تاريخ زنده اند چرا كه مخترعاني در زمره اديسون كم نيستند و در نتيجه دستاوردهاي علمي، اختراعات و اكتشافات اين دانشمندا ، حجم عظيمي از اطلاعات و دانشهاي كشف و انباشت شده در زمينه هاي علمي، فني و فناورانه و …، چنان رو به فزوني است كه يادگيري بر پايه نظام آموزشي امروز -كه اصولا”بر پايه محفوظات است- بسيار مشكل بلكه غيرممكن است. به عبارت ديگر، دانش كارشناسي حاصل از يك دوره ي آموزش دانشگاهي و حتي پايين تر، كه روزي تا پايان عمر براي فرد كفايت مي كرد، امروزه چند صباحي بيش نخواهد پاييد و ‹‹ زگهواره تا گور دانش بجوي ›› ديگر نه تنها يك فضيلت بلكه شرط بقاست. بنا بر اين آن چه مورد نياز است نه انباشت اطلاعاتي –كه به سرعت منسوخ مي شود- نيست بلكه يادگيري و نحوه ي يادگيري است. از آنجا كه پيش بيني آنچه حتي درآينده نزديك مورد نياز است امكان پذير نيست، كسب توانايي حل مسائلي كه از ماهيت آن بي خبريم، ضرورت مي يابد و اين همان خلاقيت و حل خلاق مسائل است.  با توجه به اين وضعيت، خلاقيت در سراسر جهان اهميت شايسته اي يافته و دانش پژوهان بسياري از كشورها  به شيوه هاي مختلف و در زمينه هاي متعدد، روش ها و فرايند خلاقيت و حل خلاق مسائل را  فرا مي گيرند. به عبارت ديگر، خلاقيت اكنون در مسير فراگير شدن است. ( قاسم زاده، 1375 )

1-2-3- تعريف خلاقيت:

نظريه پردازان مدت هاي طولاني تصور مي كردند كه خلاقيت فرايندي ارثي و ذاتي است و چنين مي نمود كه جهان در سطح كلي فقط بايد آن تعداد محدود هنرمندان خلاق، دانشمندان و افراد بااستعداد را پرورش دهد و دربرابر ديگر افراد كه عاري از استعداد، تلقي مي شدند، مسئوليتي ندارد. اگر خلاقيت را ذاتي بدانيم از بسياري جهات با عقيده كساني كه هوش و يا حتي شكل گيري شخصيت را ذاتي مي دانند توافق كامل خواهيم داشت. درحالي كه امروزه اساس روانشناسي به ما اجازه مي دهد بر اين عقيده باشيم كه فرايند خلاقيت ذاتي نبوده بلكه مي تواند آموزش داده شود. پس در اين روال، جريان خلاقيت، جرياني ساخته شده از قبل نبوده  بلكه روندي قابل تغيير است. ( مفيدي،1371)

از خلاقيت تعاريف متعددي به عمل آمده است. در فرهنگ هاي لغت فارسي، خلاقيت به معناي آفريدن، به وجود آوردن و توانايي تركيب ايده يا آفرينش به كار رفته است. خلاقيت عبارت است از بكارگيري توانايي هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد ( رضائيان،1374، 3 )

الواني (1379) معتقد است ‹‹خلاقيت به معناي توليد يك انديشه و فكر جديد است يا به عبارت ديگر خلاقيت  اشاره به قدرت ايجاد انديشه هاي نو دارد.››

همچنين خلاقيت را مي توان توليد ايده ها، رهيافت ها و مفاهيم اصيل، بديع و جديدي دانست كه از رفتاري انطباق پذير برخوردار باشد. (شهرآراي و مدني پور، 1375،39 )

1-2-4- تفاوت خلاقيت و نوآوري:

با درنظر گرفتن پيچيدگي موجود در مفهوم خلاقيت لازم است وجه تمايز اين مفهوم و فرايند نوآوري مشخص شود. برخي از نويسندگان بين خلاقيت و نوآوري تمايز قائل مي شوند. براي مثال؛ كونتز درسال 1988نوآوري را به كارگيري ايده هاي نوين ناشي از خلاقيت معرفي كرده و معتقد است كه نوآوري مي تواند محصولي جديد، خدمتي جديد يا راهي جديد براي انجام كاري باشد؛ درحالي كه خلاقيت توانايي ايجاد فكر يا ايده جديد و بديع است.همچنين آلبرشت در سال1987خلاقيت و نوآوري و وجه تمايز آنها را به اين صورت مطرح كرده است: خلاقيت فعاليت ذهني و عقلايي براي به وجود آوردن ايده ي جديد و بديع است. حال آن كه نوآوري، تبديل خلاقيت به عمل يا نتيجه است. او نوآوري را عمليات و مراحل مورد نياز براي نتيجه گيري يك فكر بكر و واقعيت جديد  مي داند. از اين زاويه، شخص خلاق ممكن است نوآور باشد؛ يعني مي تواند داراي ايده هاي جديد و نو باشد ولي توانايي تبديل آن ها را به نوآوري نداشته باشد؛ از اين رو فرد نوآور غالبا”خلاق است ولي همه ي افراد خلاق الزاما”نوآور نيستند. (مشبكي و تيمورنژاد،1380)

1-2-5- عناصر خلاقيت:

خلاقيت متشكل از عناصر و اجزاي مختلفي است و آمابيل سه عنصر مهارتهاي مربوط به قلمرو و يا موضوع، مهارتهاي مربوط به خلاقيت و انگيزه را از اجزاي اصلي خلاقيت مي داند. مهارت هاي مربوط به قلمرو عبارتند از: دانش و شناخت ما نسبت به موضوع، حقايق، اصول و نظريات و انگاره هاي نهفته در آن موضوع. اين مهارت ها به منزله ي مواد اوليه استعداد، تجربه و آموزش در يك زمينه ي خاص به شمار مي روند. بديهي است تنها در صورتي در رشته اي ( براي مثال؛ فيزيك هسته اي يا شيمي ) امكان خلاقيت داريم كه درباره آن اطلاعات داشته باشيم. خلاقيت در نقاشي نيز مستلزم داشتن اطلاعاتي درباره چگونگي استفاده از قلم مو و تركيب رنگ هاست. به رغم اهميت اين عنصر، اگر فردي از بالاترين حد مهارت برخوردار و از مهارتهاي خلاقيت بي بهره باشد، هرگز قادر به انجام كار خلاقي نخواهد بود يعني از مهارت هاي موضوعي به شكل جديد استفاده مي كند.  مهارت هاي خلاقيت با ارزش هاي فكري زير همراه است:

1- شكستن عادت: كنار گذاشتن شيوه هاي فكري و عملي پيشين و استفاده از روش هاي جديد.                  

2- به تعويق و تأخير انداختن قضاوت و ارزيابي ايده ها براي جلوگيري از ضايع شدن ايده اي كه در ابتدا ممكن است جالب و مفيد به نظر نيايد.

3- درك پيچيدگي با توجه به مسائل پيچيده و درگير شدن با آن.

4- متفاوت ديدن مسائل و مشاهده امور به شيوه تازه اي كه قبلا”به آن توجه كافي نشده است.                  

5- وسعت فكر و برقراري ارتباط ميان ايده هاي متفاوت.     

آمابيل معتقد است برخي از شخصيت ها بيشتر مستعد تفكر خلاق هستند. بعضي از صفات مهم افراد خلاق عبارت است از: خودنظمي زياد، پشتكار درمواجهه با شكست، استقلال، تحمل ابهام، تمايل به پذيرفتن خطر،  اعتماد به نفس و … اگر اين ويژگي به طور طبيعي در افراد وجود نداشته باشد مي توان آن را در آن ها پرورش داد. (1993،Amobil )

حال اين پرسش مطرح مي شود كه آيا اگر فردي داراي دو مهارت مربوط به موضوع و مهارت مربوط به خلاقيت باشد موفق به انجام كار خلاق مي شود؟ شواهد مؤيد آن است كه جواب اين سؤال منفي است. عامل انگيزه يكي از عناصر اساسي و شايد مهم ترين اجزا در اين مجموعه است. انسان بدون انگيزه هاي بيروني و دروني نمي تواند كار خلاقانه اي انجام دهد. ولي تحقيقات تجربي حاكي از آن است كه انگيزه  دروني مي تواند نقش سازنده تري درتحقق خلاقيت داشته باشد. (1990، Amobil ) يعني اگر انگيزه دروني باشد، كار براي افراد جالب و لذتبخش خواهد بود.

جزئیات:

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نکات مهم : پس از پرداخت وجه لینک دانلود به شما نمایش داده میشود و به ایمیل شما ارسال میگردد.

با 40% تخفیف

20000 تومان

12000 تومان

جهت خرید و دانلود فایل بر روی پرداخت آنلاین کلیک نمایید

تعداد صفحاتنوع فایلمقطع تحصیلیقیمت
53WORD - قابل ویرایشکارشناسی ارشد و دکترا12000 تومان

برچسب ها: , , , , , , , , , , ,

مطالب مرتبط

ارسال نظر شما

• پر کردن تمامی موارد الزامیست

• ایمیل شما فقط برای مدیر سایت نمایش داده خواهد شد