دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق موسیقی درمانی


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق موسیقی درمانی

 

 

 

 

مبانی نظری و پیشینه پژوهش موسیقی درمانی

شرح مختصر:

موسیقی درمانی

موسیقی چیست؟

می توان موسیقی را علم گفت،زیرا عنصر اصلی موسیقی یعنی صوت و زیر بمی اصوات در اثر نسبت های ریاضی پیدا می شود و از طرف دیگر چون تمام قواعد موسیقی مانند ریاضی،مسلم و بدون تغییر نیست و ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد،پس می توان آن را هنر نامید. یعنی موسیقی دارای دو جنبه علمی و هنری است(فردوسی،1380).

در زمینه روانشناسی موسیقی پژوهش هاي بسیاری انجام گردیده است که شامل پژوهش ها،ارزیابی های عصب شناسی و فیزیولوژیک بنیادی زیستی،درک موسیقی مطالعات سو برتری نیمکره ای،مطالعات مربوط به شنوایی و مطالعات روانی – فیزیکی مکانیزم های ادراک شنوایی،مطالعات روانشناسی شناختی،تحلیلهای تظاهرات شنوایی و رمزگردانی آن،درک ملودیک و اجرای ماهرانه موسیقیایی،ارزیابی روانشناسی اجتماعی،جنبه های زیبایی شناختی و عاطفی گوش دادن به موسیقی،تحلیل رفتاری یادگیری موسیقی و مطالعات کاربردی این حوزه ها در درمان،آموزش،صنعت و غیره می شود.(هارگریوز،1986؛ نقل ازانصاری مقدم،1372).

احساس زیبایی شناختی یا شناخت زیبایی که نتیجه حالت خاصی از زندگی است،نقطه مرکزی هنرها از جمله موسیقی است که وجه تمایز هنر از زندگی به شمار می رود(انصاری مقدم،1372).

موسیقی مبین و موجود احساسات است. موسیقی بخش طبیعی و زاده صوت و از نیازمندیهای نخستین بشر به شمار می رود. موسیقی فن تجسم عواطف است و مانند شعر از طبیعت تقلید می کند،موسیقی زبان حال روح بشری است و هیجاناتی را که کلام قادر به تعبیر آن نیست بدان وسیله می توان تشریح کرد. موسیقی زبانی بین المللی به منظور ابراز آرزوها،انتظارات و عواطف و احساسات است و برای هر ملتی متناسب خصوصیات ملی امتیازات معینی دارد(روشن روان،1378).

موسیقی به عنوان یک هنر فطری اولین هنر شناخته شده و بشری و خاستگاه اولیه هنرهای دیگر است. انسان اولیه پیش از آنکه زبان اختراع شود تا از طریق آن بتواند با هم نوع خود ارتباط برقرار کند از طریق موسیقی این عمل را انجام می داده است. به این ترتیب موسیقی اولین وسیله بیان و ارتباط نیز بوده است. سومریان پنج هزار سال قبل از میلاد قواعد موسیقی خود را تئوریزه و مدون کرده بودند و با در اختیار داشتن سازهای متنوع،انواع موسیقی را تولید و اجرا می کردند. یونانیان حدوداً نه قرن قبل از میلاد تمامی اصول و قواعد موسیقی خود را مدون و مکتوب کرده و برای هر گروه سنی سازهای ویژه و نوعی خاص از موسیقی را جایز می شمردند. در یونان باستان موسیقی به عنوان یک علم و هنر مقدس و متعالی شناخته می شد،که باعث رشد ذهنی،تقویت حافظه،تزکیه نفس،رشد خصلت های پاک انسانی،سلامت نفس و درک جهان هستی می شود. از این رو در فلسفه یونانی آمده است که برای تربیت شخصی سالم و مبتکر و جامعه ای عاری از بدی ها و زشتی ها باید کودکان را از سنین کم با موسیقی و ژیمناستیک آشنا کرد و در چین باستان معتقد بودند که موسیقی انسان را با نظم و محاسبات ریاضی آشنا کرده رابطه دقیق و در میان اجزاء یک پدیده بزرگ را بدرستی قابل درک می کند(روشن روان،1378).

موسیقی جهان شمول است و اگر خواسته باشیم در موسیقی عنصری را بیابیم که حامل این جهانشمولی در ذاتی ترین شکل آن باشد و نوعی تداوم و اشتراک را از قدیمی ترین و ساده ترین اشکال موسیقی گرفته تا جدیدترین و پیچیده ترین اشکال آن نشان دهد در نهایت تنها به یک عنصر می رسیم. می توان ادعا کرد ذات موسیقی را می سازد و آن صداست. اگر نقاشی را بتوان در آخرین تحلیل به نگار یا تصویر خلاصه کرد موسیقی را نیز در ریشه دارترین شکل آن باید تنها یک صدا دانست. انسان از آغاز پیدایش خود در جهانی نگارین و گویا زندگی کرده و شکل گرفته است،پس فرهنگ نیز پدیده ای است که همواره با نگارها(شکل ها)و آواها(صداها)مشخص می گردد «در اسطوره شناسی انسانی،صدا مکانی ویژه دارد که از ابتدای انسانیت در بالاترین موقعیت ها قرار داشته است،در بسیاری از اساطیر آفرینش جهان با یک صدا آغاز شده است. صدایی که آفریدگار را با یک سرود،یک کلام،یک فریاد،یک خنده،یک آه …. از خود برمی آورده است. صدا در اسطوره شناسی فرهنگ های مختلف مانند هندوچین نیز بار بزرگی را حمل می کند این امر را باید بازتابی از حضور  کارکرد موسیقی با صدا در زندگی انسان ها دانست. رشد و توسعه شناخت موسیقی در همراهی با تفکر اجتماعی انسان ها صورت گرفت از این رو زمانی که در نیمه قرن نوزدهم علوم انسانی در شکل نوین خود پا به عرصه وجود گذاشتند موسیقی شناسی نیز می توانست به مثابه علمی حتی قدیمی تر از شناخت انسان ها مطرح شود(فکوهی،1378).

در فرهنگ های سنتی موسیقی نه تنها با تمام شئون زندگی مردم ارتباط داشته و امروز هم به شکل کم رنگتر هنوز ارتباط دارد بلکه با تمام هنرها مرتبط است. در فرهنگ های سنتی موسیقی با ادبیات شفاهی و بعضاً ادبیات کتبی با نگارگری،هنرهای نمایشی و اسطوره ها و آئین های مذهبی و غیرمذهبی پیوند دارد(درویشی،1384).

قطع ارتباط موسیقی با زندگی مردم ابتدا از شهرهای بزرگ شروع و امروزه به ترتیب از شهرهای درجه دو،سه و چهار در حال تعمیم به روستاها است،ارتباط موسیقی در جوامع سنتی با زندگی به این معناست که هر نوع موسیقی مربوط است با یک فعل و انفعالی از تولد تا مرگ که در آن جامعه صورت می گیرد،یعنی هیچ موسیقی ای بدون موضوع نیست ولی در شهرهای بزرگ(مثل تهران)موسیقی با هیچ چيز زندگی مردم ارتباط ندارد در خانه،ماشین،هتل،…. موسیقی گوش می کنیم و در واقع حجم پخش موسیقی به حدی است که کلافه کننده است ولی همه اینها سطحی بوده و با زندگی ارتباط ندارد. در این شهرها موسیقی جدی را هم تفننی گوش می دهند،یعنی از روی هوس،ولی موسیقی در جوامع سنتی اصلاً هوس نبوده …. امروزه در فرایند جدا شدن موسیقی از زندگی بسیاری موسیقی گوش می دهند که برقصند،برای اینکه شاد بشوند ولی در پشت این هیچ اعتقاد،تفکر،نگرش،زیبایی شناسی و معرفتی وجود ندارد ولی در مراسم سنتی و آیین ها این گونه نبود و امروزه موسیقی ارتباطش با حالات زندگی مردم و یا جلوه های معنوی گم شده است …. و البته این جریان،جریان جهانی است … الان ما ارتباطمان را با خیلی از جلوه های فرهنگی مان از دست داده ایم و خاستگاه بسیاری از پدیده های فرهنگی مان اساساً حذف شده و برداشت مردم هم از موسیقی بیشتر به برداشتی سطحی تبدیل شده است(درویشی،1384).

2-23-1 .نظریه هاي مربوط به موسیقی

شو پنهاور[1] بر این عقیده است که تمام هنرها در فرازگاه خود می خواهند به مرحله موسیقی برسند،چه تنها در موسیقی است که هنرمند می تواند بی واسطه با دریافت کنندگان خود ارتباط برقرار کند. نيچه می گوید: “اگر موسیقی نبود زندگی هیچ می بود.” گاستن(1968)موسیقی را یک رفتار انسانی می داند و توماس(1974)می نویسد نیاز به ساختن موسیقی و گوش دادن به آن اظهار همگانی افراد بشر است مانند صحبت کردن یا وجه غالبی از بیولوژی انسان(انصاری مقدم،1372 ؛ نقل از زاده محمدی،1371).

موسیقی به تخیلات و خاطرات خود آگاه نیرو می بخشد به گفته وی منشا فرهنگی موسیقی در غلبه بر اصوات هولناک محیط زندگی پیش از تاریخ است(انصاری مقدم،1372).

صوتهايي که توسط انسان های اولیه برای بیان واکنش های عاطفی به محرک های خارجی به کار  می رفت تبدیل به ملودي گردید. در این راه بعضی خصوصیات نظیر اختلاف طنین و توالی زیر و بم را کسب نمود به این ترتیب منشا میزان های موسیقی پیش از دوره  کلامی است و منشا و سرچشمه آن در تجارت حسی – حرکتی اولیه از جمله درک ریتم داخلی بدن است.(ضربان قلب،نبض،نفس کشیدن،راه رفتن ….)ضرب سومین عنصر اساسی است و احتمالاً به وسیله انسان ها اولیه جهت استنباط اهمیت اصوات مورد استفاده قرار گرفته است. هارمونی عبارت از ترکیب هنرمندانه نت های موسیقی است و عنصری است که بعدها پیدا شده است و جنبه کلامی دارد انسان هوشمندانه طوری،ریتم،ضرب و هارمونی را با یکدیگر ترکیب کرده و به اشکال متنوع و پیچیده ای از شکل هنری که به موسیقی معروف است دست یافت(کاس[2]،1976 ؛ نقل ازانصاری مقدم،1372).

هگل موسیقی را حد اعلای هنر و احساس می داند،قدما موسیقی را متکی بر ریاضیات و قسمتی از فلسفه به شمار آورده اند. ابو علی سینا موسیقی را جزء چهارم حکمت ریاضی و در ردیف حساب و هندسه و هیئت قرار داده است. موسیقی نماینده ذوق و ترجمان تجلیات است. افلاطون علم الحان را مبدا کلیه علوم می انگارد. مونتسکیو معتقد است که یونانی ها از کلمه موزیک کلیه صنایع ظریفه را اداره می کنند. عدم انس و آشنایی با موسیقی نقص تربیتی به شمار می رود(رازانی،1342).

2-23-2 .تاریخ موسیقی در ایران

فرهنگ ایران نیز به قدمت نژاد هنرمند آریایی و به موجب آثار جاودانی که بر دل سنگ نقش بسته قریب سی قرن از زندگانی افتخارآمیز و پر نشیب و فراز آن می گذرد. هخامنشیان خاصه ساسانیان به هنر و موسیقی و صنایع ظریفه دلبستگی داشتند و بر اثر تشویق آنان آهنگ سازانی بزرگ و طریقه خاصی در موسیقی به وجود آمد. از هنرمندان به نام آن دوره می توان از افرادی چون: بامشاد،رامتین،نکیسا،سرکش و سرمك،آزاد دارچنگی،کوسان و نواگر یاد کرد. اما در دوره سلسله صفویه مصادف با قرن دهم هجری موسیقی مانند سایر رشته های هنری و ادبی غیر مذهبی در پرده نیسان محو شد. 

جنگ و جدال های داخلی و خارجی و توجه شدید و متعصبانه به خاندان صفوی به عالم دین و مبارزات طولانی ایرانیان و دولت همسایه عثمانی برسر تشیع و تسنن و رواج این فکر نادرست و شتابزده و بی مطالعه که موسیقی در دین اسلام حرام شده است،خود قسمتی از علل و موجبات رکود و سکوت هنر موسیقی است،موسیقی به طور پنهانی و نادر و جسته گریخته در چهاردیواری منازل برخی از بزرگان و اعیان و بزرگ زادگان اشراف روشنفکر باقی ماند. در ایران همیشه رسم بر آن بود که خانواده های متمکن جزو معلمین و اساتیدی که برای افراد خانواده و فرزندان خود استخدام می کردند موسیقی دانانی هم در استخدام داشتند که فنون موسیقی را به فرزندان و سایر افراد علاقمند وابسته به آنها می آموخت و این آموخته ها سینه به سینه به نسل های بعدی سپرده می شد(رازانی،1342).

پس از ظهور اسلام و گرویدن مردم ایران به دین مقدس،بسیاری از فرهنگ عرب نظیر فن سپاهی گری،کشورداری،مستوفی گری،ساختمان و معماری،شعر و شاعری،نقاشی و طراحی،موسیقی و غیره … شدیداً تحت تأثیر فرهنگ ایران قرار گرفت و از جمله موسیقی بود،. که از این زمان به بعد موسیقی عرب از موسیقی ایران نشات گرفت و ابتدا از سراسر عربستان گذشت،پس به شمال آفریقا و اروپا هم راه یافت و به همین منظور موسیقی اسپانیا در اروپا به موسیقی ما از جهات بسیاری شبیه است و از طرف دیگر در حال حاضر می بینیم که موسیقی عرب دارای الحان و نعماتی است که نام های ایرانی دارند مانند: شور،نوا،ماهور،اصفهان و ….(نصیری فر،1372).

[1]- Shopenhaver

[2]- Coss

جزئیات:

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نکات مهم : پس از پرداخت وجه لینک دانلود به شما نمایش داده میشود و به ایمیل شما ارسال میگردد.

با 35% تخفیف

20000 تومان

13000 تومان

جهت خرید و دانلود فایل بر روی پرداخت آنلاین کلیک نمایید

تعداد صفحاتنوع فایلمقطع تحصیلیقیمت
59WORD - قابل ویرایشکارشناسی ارشد و دکترا13000 تومان

برچسب ها: , , , , , , , , , ,

مطالب مرتبط

ارسال نظر شما

• پر کردن تمامی موارد الزامیست

• ایمیل شما فقط برای مدیر سایت نمایش داده خواهد شد